KISS ME SARANGHAE_5
KEVIN-JOJO
یه وب دیگه از وو سانگ مین و وو سانگ هیون
نگارش در تاريخ سه شنبه 19 / 3 / 1392برچسب:, توسط woo sung min

 خلاصه توی 5 دقیقه ظرفا تموم شدن...................ظرف شستن کنار کوینم عالمی داشتا.............

خلاصه بعد از ظرف شستن رفتیم تو پذیرایی ولو شدیم..........

بقیه بچه ها هم کم کم اومدن............

سوهیون:مریم خسته نباشی........دستت طلا.............

لبخندزنان گفتم:خواهش میکنم.............

کوین:یا...............منم کمکش کردما.........

سوهیون:اِاِاِاِاِاِاِ...........شما که وظیفت بوده...............ولی اولین باری بود که میدیم بدون خرابکاری کار میکنی.................مریم ظرف که نشکست؟؟؟؟؟؟؟

خندیدم و گفتم:نه........این دفعه که نشکست...........

سوهیون:خوبه..............

هون:کوین..........خوش بحالت.................خانوم آیندت آشپزیش بیسته.................دیگه نیازی نیس غذا از بیرون بخری........راستی مریم...........میشه بعد از ازدواجتم همونطور که برای کوین ناهار و شام درست میکنی برای ما هم درست کنی؟؟؟؟؟؟؟؟

گفتم:خب...............باشه..........ولی مگه شماها قصد ازدواج ندارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ایلای:ای کلک.......................نکنه میخوای باما هم وصلت بنمایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خجالت کشیدم و سریع گفتم:نـــــــــــه.....................هایش..........چه چیزا که شماها نمیگید!!!!!!

دونگ هو:خب.............پس واسمون زن پیدا کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفتم:تو یکی هنوز دهنت بو شیر میده و کلت بو قورمه سبزی..........برای تو زوده از این حرفا بزنی........

همشون زدن زیر خنده

دونگ هو:نمیدونم قورمه سبزی چیه..........ولی دهنم بوشیر نمیده کلمم بو نمیده..............

خندیدم و گفتم:اینا ضرب المثله ایرانیه.............یعنی هنوز واست زوده به زن گرفتن و این چیزا فکر کنی و توی جمع از این چرت و پرتا بگی..............

کیسوپ:بع........مریم خانوم.............کجای کاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟.............این دوبرابر ما دوست دختر داره...........بچه پررو به همشونم قول ازدواج میده.................من خودم تا حالا یه دوست دخترم نداشتم..........اونوقت این جوجه واسه من دوست دختر داره..........

با تعجب گفتم:ولی................پس واسه چی همش تو برنامه ها وقتی ازش میپرسن دوست دختر داری یانه میگه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ای جی:این ترفندشه.....................اینجوری میگه که طرفداراش کم نشن..............البته همون اینجوری میگیم......

گفتم:ای جی توهم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ای جی:هممون منظورم به همه خواننده هاس.................نه بابا.........خیالت راحت.................تو یوکیس من و هون و کیسوپ و سوهیون تاحالا دوست دختر نداشتیم......................فقط دونگ هو و ایلای یه بار تجربش کردن.............البته سوهیونم قبل از اومدن به یوکیس تجربه کره بودا ولی بقیمون نه.........

سوهیون:حالا باید زندگینامه ی مارو بریزی رو دایره؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفتم:ناراحت نشو............خودم میدونستم..................

سوهیون:بو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفتم:ههه..................چی فکر کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟..............من و بروبچ آمار لحظه به لحظه ی زندگیتونو داریم...................حتی خبر داریم کی میرید میخوابید کی میرید بیرون حتی آمار دسشویی و حموم رفتنوتونم داریم

یوکیس:واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفتم:په شی؟؟؟؟؟؟.................البته یکم اغراق بود............آمار دسشوییاتونو نداشتیم ولی آمار همه چیزتونو داریم........................چیزایی که دوست دارین چیزایی که بدتون میاد................همه چی!!!!!!!!

هون:آمار دقیق بوده ها.............

کوین:به اینا میگن کیس میه واقعی...............

گفتم:به من میگن کیس میه فوق واقعی............

یوکیس:چطور؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفتم:من اتاقم ، گوشیم ، وسایلم......همش یوکیس بود تو ایران............

ایلای:میشه چند نمونه نام ببرید!!!!!

با تفخر گفتم:امممم...........آها..........میز لوازم آرایشم عکس کیسوپ بود..........میز کامپیوترم عکس همه اعضای یوکیس به اضافه ی دوتا عکس کوین روش بود که همرو خودم کشیده بودم............ساعت دیواریم سوهیون بود..............ساعت رو میزیم ایلای بود.........جامدادیم ، پاک کنم ، کیف مدرسم.........یوکیس بود....................رو در اتاقم یوکیس نوشته بودم..........رو دیوارا پر از عکسای شماها بود...........

توی قاب عکسام عکسای کوین و یوکیس بود..........یه تابلوی بزرگ کوین داشتم..........یه تابلوی بزرگ یوکیس داشتم.............کامپیوترم یوکیس بود....................آقا کلهم زندگیم یوکیسی بود............(بچه ها اکثر اینایی که نوشتم رو واقعا هم دارم............طاطا و نسترن دیدن.............همرو خودم کشیدم.......بعضیاشم مثله تابلوها و اینا در دست ساخته!!!)

کوین:واو......................به مریم میگن یه کیس میه واقعی.............

دونگ هو:یه کیس میه فوق واقعی...........

کیسوپ:تاحالا نشنیده بودم یه نفر انقدر از ما عکس داشته باشه..............واقعا راست میگی؟؟؟؟؟؟

گفتم:په نه....................دروغ میگم شمارو خر ذوق کنم.............

خندیدیم و بعد از چند دقیقه به دونگ هو گفتم:دونگ هو شی.............میشه یه دقه تنها باهات حرف بزنم؟؟؟؟؟؟

دونگ هو:در مورد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفتم:خودت میفهمی................

کوین چپ چپ نگاهم کرد..................گفتم:نگران نباشید........کاریش ندارم................نوبت شماها هم میرسه.........

بعد رفتیم به اتاق دونگ هو..............

دروبستم.....................دونگ هو نیشخند زد و گفت:کلک...............میخوای به کوین جلوی خودش خیانت کنی؟؟؟؟؟؟؟

گفتی:هایش.................نـه............بشین کارت دارم..........

اومد رو تخت نشست و منم نشستم رو صندلی ای که کنار اتاقش بود...........یه دو سه متری باهاش فاصله داشتم...........

خندید و گفت:نترس باهات کاری ندارم............میتونی بیای نزدیک تر بشینی...........

گفتم:راحتم.............

گفت:مگه نمیگی محرمانس..............باید آروم تر حرف بزنیم از این فاصله که نمیشه آروم حرف زد........

اومدم رو تخت یکم دور ازش نشستم..............اومد کنارم نشست و گفت:نترس.........نمیخورمت..........

گفتم:هایش..............خب بگم؟؟؟

دونگ هو:بفرمایید

یکم من من کردم و گفتم:امممممممممم.................خب چجوری بگم......................راستش میخواستم یه موضوعی رو بگم که نمیدونم چجوری بگم

دونگ هو:بگو بابا.............راحت باش..........

گفتم:اممممممممممم................خب.........................دونگ هو شی..........................تو الان..........................دوست دختر داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دونگ هو:نه....................مگه نگفتی برام زوده به این چیزا فکر کنم؟؟؟؟؟؟(دروغ گو........توی برنامه یوکیس می گفت داره.......نگفت؟؟.............نگفت؟؟؟؟...........نگفت؟؟؟؟؟؟)

گفتم:خب اون حرفو فراموش کن......................واقعا نداری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دونگ هو:نه...................سراغ دارِی؟؟؟؟؟؟؟

گوشیمو از جیبم در آوردم و گفتم:خب این موضوع رو هم فراموش کن..................بیا عکس دوستامو میخوام بهت نشون بدم............(بچه ها عیب نداره که دونگهو عکساتونو ببینه؟؟؟؟؟؟)

دونگ هو:واسه چی میخوای به من نشون بدی؟؟؟؟؟؟؟؟

گفتم:همینجوری..................میخوان بیان کره..............گفتم ببینم به نظر تو کدومشون خوشگلتره................خودم نمیتونم بین دوستام خوشگلتره رو تشخیص بدم............(خب وقتی همتون خوشگلید چجوری بتونم تشخیص بدم؟؟؟؟؟

دونگ هو:وا؟؟؟.................مریم؟؟؟؟؟؟؟......................قاطی کردی؟؟؟؟؟؟؟؟

گفتم:نه بابا................اصلا بیخی.....................بیا نشونت بدم................

عکس چندتا از دوستامو نشونش دادم.................اونم به هرکی میرسید یه ایراد ازش میگرفت...................

به یه عکس که رسید گفت:وای این چه خوشگله..............

گفتم:هایش........................دونگ هو شی.......................این منم......................

دونگ هو:اِاِاِاِاِاِاِاِ.............تو عکس چقدر خوشگلی............نشناختمت..........

گفتم:دونگ هو شی!!!!!!!!!!!!

خندید و گفت:خب بابا.................خوشگلی.......................بزن عکس بعدی!!!

داشتم تند تند عکسارو رد میکردم که یهو گفت:stop

گفتم:چیه؟؟؟؟؟؟؟؟

گفت:اینم خودتی؟؟؟؟

گفتم:نه این دوستمه

گفت:سوووووووووووووووووووووووووووو.................................خیلی خوشگله

گفتم:واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفت:اوهوم....................اسمش چیه؟؟؟؟؟؟؟

گوشیمو از دستش گرفتم و گفتم:چیکار به اسمش داری؟؟؟؟؟؟؟..............گفتم فقط بگو کی خوشگلتره همین..................من رفتم

پاشدم رفتم سمت در که اومد دستمو گرفت و گفت:مریم شی........................اینم....................میاد کره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفتم:de.................(بله)(گفته بودم که بعضی کلمات و جملات رو به کره ای مینویسم برای کسایی که بلد نیستن!!!)..................چطور؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دونگ هو خودشو زد به کوچه علی چپ و خیلی ریلکس گفت:هیچی...................همینجوری

با هم از اتاق رفتیم بیرون اما من رفتم به اتاقم و سریع به صاحب همون عکس زنگ زدم:

_سلام چطوری؟؟؟؟؟؟

_مریم تویی؟؟؟؟؟؟؟.........................خوبی؟؟؟؟؟...............سالمی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟...........دیوونه ما مردیم از نگرانی!!!!!!!

_آره بابا سالمم............................بیخیل................یه خبر توپ برات دارم...................

_چی شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

_حل شد!!!!!!!!!

_چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

_دونگ هو جونت حله!!!!!!!!.................

_دروغ میگی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

_دروغم چیه؟؟؟؟؟؟؟

_یعنی.....................یعنی............

_یعنی آقاتون پسندیدت....................

_واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای

_ههههههههههههههه..............حالا خودتو نکش...................بذار برای بقیه بچه ها هم اوکی کنم بعدش بهت میزنگم میگم کی بیاین کره.................فقط از همین الان بند و بساطتون رو آماده کنید....................یه خونه هم واستون جور میکنم..................

_نمیخوام.................ما میخوایم با یوکیس زندگی کنیم

_نمیشه...............اینجا فقط یه اتاق خالی داره که در حال حاضر برای منه.............هاهاهاهاهاها............دلت بوسوزه............

_نمیخواااااااااااااااااام....

_حالا بیخیل........................من برم ببینم نظر بقیه چیه...............

_نه نرو....................دقیق بگو به دونگیه من چی گفتی و اون بهت چی گفت!!!

_باش تا به مرادت برسی..............الان نمیگم................بعدا بهت میگم..............بذار بیای...........من شارژم تمومید.......................باااااااااااای

و سریع قطع کردم و یواش خندیدم.....